• امروز : سه شنبه - ۲۵ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Tuesday - 14 May - 2024

الوداع اسطوره طنزها/به قلم عباسعلی روحانی نژاد

  • 29 اسفند 1400 - 18:24
الوداع اسطوره طنزها یادداشتی بیاد طنزپرداز دشتستان عبدی شنبه زاده نوشته شده است.


دوربین ها را برداشته بطرف حسینیه اعظم میرویم. ساعت سه عصر، جمعیت منتظر درب حسینیه اعظم برازجان و صدای سنج و دم باب سکوت شهر را می شکند. ماشین تزیین شده با تاج گل که تصویر انتظارهای بی انتها را نشانه می رود دیدگان را  به سوی  آمبولانس و سپس حرکت برای خوش آمدگویی به مرد سالهای تنهایی می طلبد. با آداب خاص و  احترام پیکر بزرگمردی که سکوت دردها را لمس کرده اما با بیان طنز گونه خود می شکست را روی دوش امیدهای تنها مانده یک دشت خاطرات به داخل حسینیه اعظم حرکت داده و راویان خبر در جلوی تابوتی که قلب مردمان خسته را در خود  داشت با ندای سنج و ضربات داغدیده را که با آه پرواز عبدی(شنبه زاده) بر پیکره عشق بود می نواختند.  آری پیکر مرد لحظه های تنهایی را درون حسینیه در جایگاه مداحان می چرخانند و در همانجا برای لحظاتی بدون حرکت می گذارند. مراسم گلباران توسط سالخوردگان، جوانان و کودکان نمای خاصی در فضای حسینیه بهمراه داشت. گروه موتورسواران و ماشین ها انتظار دیگری بود که وقت دیدار را به رخ می کشید. حالا بایستی به  منتظران آرامستان برازجان ملحق می شدیم.
موتورسواران جلو ، ماشینها با چراغ های روشن بعد از آمبولانس در حرکت بودند. به آرامستان برازجان رسیدیم. مسیر قبل از درب آرامستان حضور قلبهای منتظر را به رخ می کشید. دوربین ها را برداشتیم. از ماشین پیاده شدیم .جمعیت هر دو طرف جاده ایستاده بودند. خیل عظیم جمعیت قبل از ورودی اصلی درب مانع از ورود ما به آرامستان  می شد .آقای درویشی که مرا همراهی می کرد  راه را باز می نمود. وارد آرامستان که شدیم با جمعیت زیادی روبرو شدیم. همه همکاری می کردند تا بتوانیم برنامه را ضبط نماییم. جسد گلباران شده طنز پرداز  برازجانی، در میان خیل عظیم جمعیت روی دستان دلشکستگان با آه و سوز لا اله الا الله جهت انجام فرضیه آخرین نماز به جایگاه مخصوص انتقال داده شد. همه به نماز ایستادند. من بدلیل اینکه بایستی برنامه را ضبط می کردم سریع نماز را فرادا خواندم و شروع به ادامه تصویربرداری شدم. صدای لا اله الا الله و دم باب و سنج با ناله ها در هم آمیخت. قبلا مردم منتظر دیدار  و شنیدن طنزهای عبدی بودند، این بار عبدی از بالا مردم را نظاره می کرد. آری دیدارها تفاوت داشت. دیدار مردم باطنزها خوشحالی و خنده به همراه داشت اما امروز دیدار مردم با عبدی صداقت اشک و آه نبودن او را تفصیر می کرد. در مراسم تشییع این کارگر مردمدار طنز پرداز  قشرهای مختلف آمده بودند. پیکر سپید قلب دشتستانی لحظه به لحظه دیدارها را تنگ تر می کرد. مداح اهلبیت (ع) محمد حسن آبیار خوش صدا همراه نی به فایز دردناک جدایی ها، خیل جمعیت را به غمنامه ی وداع نزدیک نمود. نوای نی و صدای جگرسوز فایز خوان بغض ها را فوران می کرد .
الوداع ای خنده های تنهایی.
الوداع ای ناگفته های در انتظار دشت بی کسی ها . الوداع ای طنز پرداز خوشی ها… خداحافظ عبدی

به قلم: عباسعلی روحانی نژاد

لینک کوتاه : https://ofoghjonoub.ir/?p=101536

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.