• امروز : دوشنبه - ۱۰ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Monday - 29 April - 2024
علیرضا احمدی خرم نویسنده کتاب ماجرای خواستگاری غلام در گفتگو با افق جنوب:

طنز گویشی در استان بوشهر ظرفتیهای فراوانی در عرصه ادبی دارد

  • 14 شهریور 1401 - 20:51
افق جنوب-نیلوفر اسفندیاری: هربار با تلنگری در ستون نارنجی افق یکی از معضلات جامعه را گوشزد می کند و ذهن مخاطب را درگیر موضوع می کند. وی در کنار پرداختن به کاریکاتور از سالیان پیش...

افق جنوب-نیلوفر اسفندیاری: علیرضا احمدی خرم چهره نام آشنای کاریکاتور استان را اکثر افراد هنردوست می شناسند. هربار با تلنگری در ستون نارنجی افق یکی از معضلات جامعه را گوشزد می کند و ذهن مخاطب را درگیر موضوع می کند. وی در کنار پرداختن به کاریکاتور از سالیان پیش به نوشتن در وادی طنز و داستان علاقه مند بود و چاپ دو کتاب در زمینه ادبیات ماحصل تلاش اوست. این گفتگو به بهانه انتشار کتاب ماجرای خواستگاری غلام توسط این نویسنده و هنرمند دشتستانی صورت گرفته است.

علیرضا احمدی خرم از زبان خودش چگونه معرفی می شود؟
شروع کار من در عرصه هنر، با کاریکاتور و نقاشی بوده و تقریبا از سال ۷۸ به صورت جدی کاریکاتور را دنبال کردم. همزمان نمایشگاه های متعددی نیز در بوشهر و برازجان به صورت انفرادی برگزار کردم. ایده ها و موضوعاتی که به ذهنم می رسید بخشی از دغدغه من بودند و چون کمی زمینه طنز داشتند، من به این قالب هنری بیشتر جذب شدم و آن را زبان خوبی برای بیان دغدغه هایم دیدم. تقریبا از سال های ۸۰-۸۱ به واسطه حضور کوتاهی که در کلاس های داستان نویسی داشتم، به حوزه ادبیات نیز علاقه مند شدم و تعدادی داستان های کوتاه داشتم که هم در انجمن های ادبی خوانش شد و هم در مطبوعات به چاپ رسید. به موازات این موضوع، به قالب طنز، به دلیل اشتراکاتی که با کاریکاتور داشت به لحاظ زیربنایی و مفهومی، بیشتر علاقه مند شدم. تقریبا از نیمه اول دهه ۸۰ ،در حوزه ادبی بیشتر در زمینه مطالب طنز و داستان خیلی کوتاه کار کردم.


از اثر آخرتان به ما بگویید و چرا این اثر را در قالب طنز و با گویش محلی نوشتید؟ آیا در خانواده شما فرد طنزپردازی وجود دارد؟
در خانواده ما فرد طنزپردازی نیست. درواقع من در ادامه کار اولم، که مطالب طنز جسته و گریخته ای بود، علاقه پیدا کردم که موضوعی را با زبان گویش کار کنم. من معتقدم گویش ما ظرفیت های خوبی برای حوزه های ادبی، نمایشی و طنز دارد. نمایشنامه ماجرای خواستگاری غلام در سال ۹۷ نوشته شد و در قالب نمایشنامه خوانی توسط گروه هنری رادیو شهریاران اجرا شد و سال بعد هم با تیم هنری دیگری از انجمن شهریاران به همان شکل اجرا شد. در ادامه با تشویق دوستان، کار را به صورت کتاب درآوردم و توسط شاخه زرین منتشر شد و با همان گویش دشتستانی در اختیار مخاطبین قرار گرفت.


درمیان طنزپردازان مشهور، به کدام شخصیت علاقه دارید و آیا آثار نویسندگان طنزپرداز منبع الهام شما برای نگارش طنز بوده است؟
برای ما بچه های دهه شصتی، شخصیت گل آقا، خیلی منحصر به فرد بود. دورانی بود که مجلات طنز و کاریکاتور توسط مرحوم کیومرث صابری(گل آقا) منتشر می شد و طرفداران زیادی داشت. در برازجان نیز کم و بیش این مجله که به صورت ماهنامه بود، می رسید. مجله گل آقا یک کار تصویریِ کمیک و فان و تلفیقی از طنز و کاریکاتور بود و در بین مردم پرمخاطب بود. اولین الهام من از نشریه طنز و کاریکاتور و سپس کیهان کاریکاتور که سالها بعد،من با آن آشنا شدم، بود.


جایگاه طنز را در جنوب کشور چگونه می بینید؟
طنز در جنوب کشور علی رغم اینکه ظرفیت های خیلی خوبی برای پرداختن در زمینه هایی چون هنر و ادبیات دارد، متاسفانه هنوز به جایگاه خودش نرسیده است.
من استناد می کنم به صحبت های آقای مهدی انصاری در آیین رونمایی کتاب ماجرای خواستگاری غلام که گفتند شاید اولین کتاب های طنز گویش که به صورت نمایشنامه در استان کار شده، همین کتاب باشد. نویسندگان ما و دوستان حوزه نمایش، کمتر به سمت و سوی این موضوع رفتند. باتوجه به ظرفیت بسیار خوب طنز گویش باید بیشتر به این بخش پرداخته شود. در کل جغرافیا، آداب و رسوم و گویش جنوب بسترهای مناسبی برای ادبیات داستانی و نمایشی هستند.

چه آسیب هایی متوجه طنز مکتوب هست و رسالت شما در پیشگیری از این آسیب ها چیست؟
ماهیت طنز به دنبال این است که نواقص ما را رفع کند. درواقع زبانی برای برجسته کردن برخی موضوعاتی است که شاید آسیب باشند. اینکه ما به سمت طنز متعهد و مسئولی که بتواند بر محور ایده و یک هدف و مفهوم باشد، نرویم، آسیب زا است. از آسیب های جدی این حوزه، طنزهاییست که جنبه تمسخر، لودگی و لطمه زدن به برخی باورها و اعتقادات جامعه دارند، بدون اینکه به مخاطب چیزی بیفزایند. در مجموع طنز باید دارای هدف، ایده و مفهوم باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد.

ماجرای خواستگاری غلام از کجا آمد و هدف از نگارش این نمایشنامه چه بود؟
ایده اولیه این نمایشنامه برای اجرا بود، اجرایی در قالب نمایشنامه خوانی، و بعد به تدریج این متن بازنویسی شد و موضوعات دیگری نیز به آن وارد کردم. مبنای این کار در ذهن من چند موضوع بود، یکی بحث آسیب های ارتباطات مجازی که در برخی خانواده ها و افراد مدیریت این موضوع سخت می شود و شخصیت اول این نمایشنامه هم چنین جوانی هست.جوانی که بدون شناخت وارد یک ارتباط مجازی می شود. موضوع دیگر، گسست بین والدین و فرزندان بود، ارتباط ضعیفی که اعضای خانواده در بیان مشکلاتشان و گرایششان به سمت پرخاش و مجادله برای رسیدن به خواسته شان دارند و یک بخش از کار هم بحث باورهای خرافی و رمالی و کف بینی و فالگیری بود که با وارد کردن چنین شخصیتی به متن، به این موضوع پرداخته شد. درمجموع تلاشهای جوانی برای رسیدن به هدفش که ازدواج است بدون اینکه مقدمات و زیرساخت های آن را داشته باشد. موقعیت های طنزی را با محوریت این شخص در داستان ایجاد کردیم.

چه خاطره ای از لحظه نگارش تا چاپ این اثر در مواجهه مردم در ذهنتان نقش بسته است؟
کار بسیار فشرده نوشته شد و بازنویسی شد، در بخش اجرا بازخوردهای خوبی داشتیم. تجربه خوبی بود که با کمک دوستانم شکل گرفت و شاهد نقش بستن لبخند بر لبان مخاطبان بودیم. گرفتن این بازخوردها و دیدن رضایت از چهره مخاطبان، بهترین لذت برای من بود و تا مدتها نظرات خوب و مثبتی به من و تیم اجرا منتقل می شد.
و کلام آخر:
تشکر از شما و مدیریت محترم سایت افق جنوب و همه دوستانی که من را همراهی کردند. امیدوارم که طنز استان ما و دشتستان، آینده خیلی خوبی داشته باشد و کارهای فاخرتری را بتوانیم به مخاطبین ارائه دهیم.

لینک کوتاه : https://ofoghjonoub.ir/?p=113279

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.